Sunday, May 9, 2021

شهر خالی، جادّه خالی، کوچه خالی، خانه خالی




Shahr Khali
Song by Nigora Kholova


YouTube Link



شهر خالی

شهر خالی، جادّه خالی، کوچه خالی، خانه خالی

جام خالی، سفره خالی، ساغر و پیمانه خالی
کوچ کرده، دسته دسته، آشنایان، عندلیبان
باغ خالی، باغچه خالی، شاخه خالی، لانه خالی
 
وای از دنیا که یار از یار می‌ترسد

غنچه‌های تشنه از گلزار می‌ترسد

عاشق از آوازهٔ دیدار می‌ترسد
پنجهٔ خنیاگران از تار می‌ترسد

شه‌سوار از جادهٔ هموار می‌ترسد
این طبیب از دیدن بیمار می‌ترسد
 
سازها بشکست و دردِ شاعران از حد گذشت
سال‌های انتظاری بر من و تو برگذشت
 
آشنا ناآشنا شد
تا بلی گفتم بلا شد
 
گریه کردم، ناله کردم، حلقه بر هر در زدم

سنگ سنگِ کلبهٔ ویرانه را بر سر زدم
 
آب از آبی نجنبید
خفته در خوابی نجنبید
 
شهر خالی، جادّه خالی، کوچه خالی، خانه خالی

جام خالی، سفره خالی، ساغر و پیمانه خالی
 
وای از دنیا که یار از یار می‌ترسد

غنچه‌های تشنه از گلزار می‌ترسد

عاشق از آوازهٔ دیدار می‌ترسد
پنجهٔ خنیاگران از تار می‌ترسد

شه‌سوار از جادهٔ هموار می‌ترسد
این طبیب از دیدن بیمار می‌ترسد
 
چشمه‌ها خشکید و دریا خستگی را دم گرفت
آسمان افسانهٔ ما را به دستِ کم گرفت
جام‌ها جوشی ندارد، عشق آغوشی ندارد
بر من و بر ناله‌هایم، هیچ‌کس گوشی ندارد
 
شهر خالی، جادّه خالی، کوچه خالی، خانه خالی

جام خالی، سفره خالی، ساغر و پیمانه خالی
کوچ کرده، دسته دسته، آشنایان، عندلیبان
باغ خالی، باغچه خالی، شاخه خالی، لانه خالی
 
بازآ تا کاروانِ رفته باز آید
بازآ تا دلبرانِ ناز ناز آید
بازآ تا مطرب و آهنگ و ساز آید

کاکل‌افشانم نگارِ دل‌نواز آید

بازآ تا بر درى‌ها قصّه اندازيم

گل بیفشانیم و می در ساغر اندازیم


Cities empty, roads empty,
streets empty, homes empty
Goblets empty, dinner tables empty,
cups and measures empty
 
Our friends, our nightingales have migrated flock by flock
Orchards empty, gardens empty,
branches empty, nests empty
 
Oh, woe to the world where lovers fear one another
Where thirsty buds fear gardens
Where lovers fear the sound of union
Where hands of musicians fear instruments
Where the chevaliers fear flat roads
Where doctors fear the sight of patients
 
Songs were smashed and
the poets’ torment reached all bounds
Years of await passed in agony for you and I
 
Friends turned into strangers
As soon as I gave my hand,
my life became a barren land
I weeped and I wailed,
I knocked on every door
I poured upon my head
the dust and mire of this ruined shelter bit by bit
Yet the world went on as usual, no one cared
 
Woe to those feet that walk onto the enemy’s path
Woe to those who lose their honour
in service of the oppressor
Musicians too have tuned their instruments to oppression
Lo! How the tyrant’s hand is hailing upon us
 
The fountains dried up, the seas turned weary
The heavens took our legend lightly
Drinks have lost potency,
love has no bosom to embrace thee
Not a single soul hears out my lament, hears me
 
Come back so that
the gone-away caravan would too come back
 
Come back so that
the tender sweethearts would come back tenderly
 
Come back so that they all would come back,
the minstrel, the music, the mandolin
Spread your forelock for
your gracious sweetheart is coming back
 
Come back so that we may bow before Hafiz
Spreading flowers and filling our cups with wine  


Transliteration


Shahr Khāli

Shahr khāli, jādda khāli, kucha khāli, khāna khāli
Jām khāli, sufra khāli, sāghar o paymāna khāli
Kuch karda dasta daste, āshnāyān, andalibān
‌Bāgh khāli, bāghcha khāli, shākha khāli, lāna khāli
 
Vāy az donyā ke yār az yār metarsad
Ghoncha-hāye teshna az golzār metarsad
Āshegh az āvāza-ye didār metarsad
Panja-ye khanyā-garān az tār metarsad
Shahsavār az jāda-ye hamvār metarsad
In tabib az didane bemār metarsad
 
Sāz-hā beshkast o darde shā'erān az had gozasht
Sāl-hāye entezāri bar man o to bar-gozasht
 
Āshenā nā-āshenā shod
Tā bali goftam, balā shod
 
Gerya kardam, nāla kardam, halgha bar har dar zadam
Sang sange kolba-ye vayrāna rā bar sar zadam
 
Āb az ābi najonbid
Khofta dar khābi najonbid
 
Shahr khāli, jāda khāli, kucha khāli, khāna khāli
Jām khāli, sofra khāli, sāghar o paymāna khāli
 
Vāy az donyā ke yār az yār metarsad
Ghoncha-hāye teshna az golzār metarsad
Āshegh az āvāza-ye didār metarsad
Panja-ye khanyā-garān az tār metarsad
Shahsavār az jāda-ye hamvār metarsad
In tabib az didane bemār metarsad
 
Chashma-hā khoshkid o daryā khastagi rā dam gereft
Āsmān afsānaye mā rā be daste kam gereft
Jām-hā jushi nadārad. eshgh āghushi nadārad
Bar man o bar nāla-hāyam, hech kas gushi nadārad
 
Shahr khāli, jādda khāli, kucha khāli, khāna khāli
Jām khāli, sufra khāli, sāgharo paymāna khāli
Kuch karda dasta daste, āshnāyān, andalibān
‌Bāgh khāli, bāghcha khāli, shākha khāli, lāna khāli
 
Baz-ā tā kārvāni rafta bāz-āyad
Baz-ā tā delbarāni nāz nāz āyad
Baz-ā tā motreb o ahang o sāz āyad
Kākol-afshānam negare del-navāz āyad
 



Baz-ā tā bar dari-hā ghessa andāzim
Gol biafshānem o may dar sāghar andāzim



Wednesday, November 16, 2016

تو نباشی چشام برات گریونه



Related image
 
 
تو نباشی چشام برات گریونه
دنیا بدون تو برام زندونه
دستات اگه دستامو تنها بذاره
شب و روزم لحظه ای آروم نداره
تو که بارون تو چشامو می بینی
لحظه لحظه ها رو کنارم می شینی
تو که مثل گریه آرومم می کنی
تو نباشی دل منو خون می کنی
 
جز تو هیچکسی و درد عاشقی و
غصه های منو خنده های منو
گریه های منو لحظه های منو
ندیده و نشنیده و
بی تو نیستی من میشم بین این
آدما مثل یه غریبه با
تو همهمه ها گم میشم
دنبال تو دنبال تو
 
تو نباشی کی حسمو بدونه
تو گوش من آروم از عشق بخونه
درکم کنه وقتی وقتی که غمگین و تنهام
لمسم کنه دست بکشه توی موهام
صدات همیشه می پیچه توی سرم
دوست دارم فقط تو باشی دور و برم
حس می کنم بوی تو رو روی تنم
تو نباشی منم و چشمای ترم
 
جز تو هیچکسی و درد عاشقی و
غصه های منو خنده های منو
گریه های منو لحظه های منو
ندیده و نشنیده و
بی تو نیستی من میشم بین این
آدما مثل یه غریبه با
تو همهمه ها گم میشم
دنبال تو دنبال تو
 

Saturday, December 26, 2015

آآریانا سعید - یار -ا -بامیانی

اگر از عاشق و جدا شوی تو
خدا خود بگم که خوب رسوا شوی تو
الهی یک گپ اگر دروغ بگویی
گرفتار شب سرما شوی تو
الیجو، الیجو، الیحی یار چی زیبایی
تاج سر مایی
الیجو، الیجو کجا رفتی که باز آیی
تاج سر مایی
دل مه تنگه گل و گلزار نمورو
ده سیل شهر و ده بازار نمورو
بیا کت راه خموره جوره جوره
مه که یار مه نیه بی یار نموروم
الیجو، الیجو، الیحی یار چی زیبایی
تاج سر مایی
الیجو، الیجو کجا رفتی که باز آیی
تاج سر مایی
دو گل دارم نگاه کو دم گل مه
مه که رفتم دعا کو دم گل مه
مه که رفتم بیایم یا نیایم
به دل صبری خدا کو دم گل مه
الیجو، الیجو، الیحی یار چی زیبایی
تاج سر مایی
الیجو، الیجو کجا رفتی که باز آیی
تاج سر مایی
الیجو، الیجو کجا رفتی که باز آیی
تاج سر مایی
تاج سر مایی
تاج سر مایی


Transliteration:

Agar az ashiq o juda shawi tu

Khuda khod begam ke khub raswa shawi tu

Alahi yak gap agar dorogh begoyee

Greftar-e shab-e sarma shawi tu

Alayjo, alayjo, alayhai yaar chi zebaye

Taj-e sare maye

Alayjo, alayjo koja rafti ke baz aye

Taj-e sare maye

Dil-e mah tanga gul o gulzar namoroo

Da sail-e shar o da bazar namoroo

Bia kat rah khomora jora jora

Ma ke yaar ma neya be yaar namoroo

Alayjo, alayjo, alayhai yaar chi zebaye

Taj-e sare maye

Alayjo, alayjo koja rafti ke baz aye

Taj-e sare maye

Du gul daram nega ko dam gul-e ma

Ma ke raftam doha ko dam gul-e ma

Ma ke raftam beyayam ya nayayam

Ba dil sabr-e khuda ko dam gul-e ma

Alayjo, alayjo, alayhai yaar chi zebaye

Taj-e sare maye

Alayjo, alayjo koja rafti ke baz aye

Taj-e sare maye

Alayjo, alayjo koja rafti ke baz aye

Taj-e sare maye

Taj-e sare maye

Taj-e sare maye

Friday, October 23, 2015

حافظ (غزلیات)/در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
جلوه‌ای کرد رخت دید ملک عشق نداشت
عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
عقل می‌خواست کز آن شعله چراغ افروزد
برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند
دل غمدیده ما بود که هم بر غم زد
جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت
دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد
حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت
که قلم بر سر اسباب دل خرم زد

Thursday, October 22, 2015

گـل در بر و می در کف و معشوق به کام است : حافظ (غزلیات

گـل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلـطان جهانـم بـه چـنین روز غلام است
گو شـمـع میارید در این جمع که امـشـب
در مـجـلـس ما ماه رخ دوست تمام اسـت
در مذهـب ما باده حـلال اسـت ولیکـن
بی روی تو ای سرو گـل اندام حرام اسـت
گوشـم هـمـه بر قول نی و نغمه چنگ است
چشمـم همـه بر لعل لب و گردش جام است
در مـجـلـس ما عـطر میامیز کـه ما را
هر لحظه ز گیسوی تو خوش بوی مشام اسـت
از چاشـنی قـند مـگو هیچ و ز شـکر
زان رو کـه مرا از لـب شیرین تو کام اسـت
تا گـنـج غـمـت در دل ویرانه مقیم اسـت
هـمواره مرا کوی خرابات مـقام اسـت
از نـنـگ چـه گویی که مرا نام ز ننگ اسـت
وز نام چـه پرسی که مرا ننـگ ز نام اسـت
میخواره و سرگـشـتـه و رندیم و نـظرباز
وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است
با محـتـسـبـم عیب مـگویید کـه او نیز
پیوسـتـه چو ما در طلب عیش مدام اسـت
حافـظ مـنـشین بی می و معشوق زمانی
کایام گـل و یاسـمـن و عید صیام اسـت

حافظ (غزلیات)/صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را

صبا! به لطف بگو آن غزال رعنا را
که سر به کوه و بیابان، تو داده‌ای ما را
شِکَرفروش، که عمرش دراز باد، چرا
تفقدی نکند طوطی شکرخوا را؟
غرور حُسن اجازت مگر نداد ای گل
که پرسشی نکنی عَندلیب شیدا را
به حسن خُلق توان کرد صیدِ اهل نظر
به دام و دانه نگیرند مرغ دانا را
ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست
سَهی‌قدانِ سیه‌چشمِ مه‌سیما را
چو با حبیب نشینی و باده پیمایی
به یاد آر حریفانِ باده‌پیما را
جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب
که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را
در آسمان نه عجب گر به گفته‌ی حافظ
سرودِ زُهره به رقص آورد مسیحا را